ابومسلم در شرایط استثنایی/ این یکی واقعاً مسخره است!

در شهر مشهد دو تیم، همزمان با نام ابومسلم تمرینات خود را شروع کرده اند. اگر دنبال علامت تعجب جمله می گردید باید گفت اصلاً جای تعجب نیست که این بار اول هم نیست

در حالیکه تا آغاز رقابت های لیگ یک، کمتر از یک ماه باقی است و همه تیم ها در اندیشه صعود و رویای لیگ برتری شدن کار خود را آغاز نموده اند، در شهر مشهد دو تیم، همزمان با نام ابومسلم تمرینات خود را شروع کرده اند. اگر دنبال علامت تعجب جمله می گردید باید گفت اصلاً جای تعجب نیست که این بار اول هم نیست که چنین اتفاقی در مشهد می افتد و دیگر واقعاً وقت آن رسیده بجای تعجب کردن، عصبانی شد و شاید مثل جباری این تیم را تنها گذاشت. (اما چه می شود کرد که این، در مرام هواداری نیست.)
در بار قبل این دو دستگی منجر به تشکیل تیم سیاه جامگان و تجزیه نفراتی از تیم با سابقه مشهدی و تضعیف این تیم شد. درست مثل وضعیت حاضر که تیم پدیده را از دل ابومسلمی های سابق به وجود آورده و طبیعاتاً با وجود این چند دستگی ها این بار هم نمی توان عاقبتی خوش برای این مساله انتظار داشت که در هر دو طرف پیشکسوتان و دلسوزانی! حضور دارند و دیگر واقعاً نمی توان از روی علاقه فردی به سمتی گرایش داشت. ضمن آنکه حالا خصومت شخصی و کینه و عقده قبلی به بازی مدعیان اضافه گشته و انگار پایانی بر این دعوای دو سر باخت نیست. بیچاره هوادار!
تیمی که سرمربی خود را حنطه معرفی کرده است و خداداد را مدیر فنی، مدیری به نام وفایی دارد که چند فصل اخیر عنوان مالک باشگاه ابومسلم را یدک می  کشیده و در سوی مقابل اداره کل ورزش و جوانان استان خراسان رضوی است که در حکم نامادری ای دلسوز وارد شده و با همکاری تنی چند از پیشکسوتان و البته رئیس سابق هیات فوتبال که حالا سرمربی ابومسلم بی یا همان مسلم رضوی است قرار دارند. قصه ابومسلم و طرفداران دل نگرانش را همین جا داشته باشید تا راه حلی که چند باره این مشکل را به گره کوری بدل کرده و وضعیت مشکی پوشان را به این روز انداخته بخوانید ...
در تازه ترین اقدام دلسوزانه مسئولان برای حل معضل مالکیت ابومسلم، کارگروهی متشکل از خیلی ها (از نماینده مجلس گرفته تا سایرین) شکل گرفته که بیشتر به سمت یکی از دو تیم ذکر شده در بالا متمایل است و طبیعاتاً تیم دیگر آن را قبول ندارد. این گروه نیز در اقدامی تکراری، ساده ترین کار ممکن را بدون عاقبت اندیشی و شاید با در نظر گرفتن مصالحی شخصی، تیم ابومسلم مشهد را متعلق به هیچ کدام از قبلی ها ندانسته و بدون در نظر گرفتن حق و حقوق افراد و به خصوص مدعیان فعلی و مدیران قبلی آن را به فردی متمول هبه کرده و مدعی شده این فرد، دلسوز ورزش استان است (طبق سنوات گذشته!) و با این کار و برای چندمین بار نام شخص حقیقی دیگری بر مدعیان پر شمار مالکیت تیم بی در و پیکر ابومسلم اضافه نموده است. (توضیح: تیم مسخره، دفتر، مدیر عامل و وضعیت مشخصی دارد اما تیم بی در و پیکر هیچ کدام از اینها را به طور مشخص ندارد.)
برای خلاصی از این وضعیت نابسمان دوباره باید دست به دعا شد که به نفع خیلی ها نیست که این شر حالا حالا ها بخوابد. کاش نقداً وضعیت همین چند مدعی فعلی مشخص می شد و عقل سلیم در تصمیم گیری جای منافع را می گرفت. راستی فرد مذکور که هنوز زود است نامش و صد البته نام تجاری اش به عنوان مالک جدید ابومسلم بر سر زبان ها بیافتد (که انگار مهمترین هدف هم همین است!) به واسطه فردی به این سرعت مالک تیمی با قدمت ابومسلم انتخاب شده که خود قصه های طولانی دارد با تیم پرویز مظلومی و آن نود خاص و قس علی هذای عادل فردوسی پور.
کاش تاریخ عبرت آموز بود. کاش منفعت طلبی جای خود را به یک دعای پدر بیامرزی ساده می داد. این تیم مجهول المالک و البته پر صاحب، همچنان درگیر مبارزه با سایه خود است و دیگر خودی ها نیز امیدی ندارند، که این تیم دیگر ابومسلم بشو نیست. تنها چیزی که می توان درباره وخامت اوضاع ابومسلم گفت فقط این است که: دلسوزان مدعی (و نه مدعیان دلسوز) شورش را در آورده اند! پیام را نابود کردید، کافی نبود؟